آیا نوزده حرفی بودن بسم الله الرحمن الرحیم فلسفه ای دارد؟
تاریخ انتشار: ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۲۹۷۵۰۵
روایاتی وجود دارد که نوزده حرفی بودن بسم الله الرحمن الرحیم را با تعداد نگاهبانان دوزخ که نوزده نفرند، مرتبط می داند، اما با تمام فضایلی که برای این عبارت قرآنی وجود داشته و با پذیرش بخش هایی از این روایات که ناظر به کمک معنوی بسم الله به انسان ها و نجات آنان از دوزخ با استفاده از این کلام است و یا این که پشت گرمی فرشتگان تنها به نام خداوند است، نمی توان از دیدگاه روایت شناسی به صورت قطعی چنین ارتباطی را بین تعداد حروف بسم الله و تعداد نگاهبانان دوزخ اثبات نمود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در کتاب های تفسیری دو روایت وجود دارد که به نوعی ناظر به پرسش مطرح شده است. براین اساس، نخست دو روایت یاد شده را ترجمه کرده و منابع آن را در اختیارتان گذاشته و سپس به تحلیل محتوا و سند آن می پردازیم.
قبل از بیان روایات نیز لازم است بدانیم که به تصریح آیه ای از قرآن کریم، نوزده نفر وظیفه نگاهبانی از دوزخ را بر عهده دارند[1]و این روایات نیز به نوعی ناظر به همین آیه از قرآن کریم است.
1. روایت اول: قرطبی از مفسران بنام اهل سنت در قرن هفتم روایتی به این مضمون نقل کرده است:روى وکیع عن الأعمش عن أبی وائل عن عبد الله ابن مسعود قال: من أراد أن ینجیه الله من الزبانیة التسعة عشر فلیقرأ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لیجعل الله تعالى له بکل حرف منها جنة من کل واحد؛[2]هرکس بخواهد که پروردگار او را از نگهبانان نوزده گانه دوزخ رهایی بخشد، بسم الله الرحمن الرحیم را بخواند تا خداوند به پاداش هر حرفی از آن، سپری در برابر خازنان جهنم قرار دهد.
میبدی از مفسران عارف مسلک فارسی زبان قرن ششم نیز از ناقلان و مترجمان این حدیث می باشد که چنین آورده است: گفتهاند زبانیه دوزخ نوزدهاند- چنانک رب العالمین گفت عَلَیْها تِسْعَةَ عَشَرَ و این آیت تسمیت نوزده حرف است، هر آن کس که باخلاص برخواند رب العالمین بهر حرفى از آن زبانیه از وى باز دارد، و او را از سیاست وى ایمن کند.[3]
مفسران دیگری چون طبرسی، از اندیشمندان شیعی قرن ششم،[4]ابن کثیر از دانشمندان اهل سنت در قرن هشتم[5]نیز همین روایت را ذکر کرده اند.
2. روایت دومی نیز در این زمینه وجود دارد که ناظر به نکته دیگری است. متن این روایت که ابن عطیه اندلسی از مفسران قرن ششم[6]و ثعالبی از مفسران قرن نهم[7]آن را نقل کرده اند به شرح زیر است:
فقال بعض الناس: إن روایة بلغتهم أن ملائکة النار الذین قال اللّه فیهم عَلَیْها تِسْعَةَ عَشَرَ [المدثر: 30] إنما ترتب عددهم على حروف بسم اللّه الرحمن الرحیم، لکل حرف ملک، و هم یقولون فی کل أفعالهم: «بسم اللّه الرحمن الرحیم» فمن هنالک هی قوتهم، و باسم اللّه استضلعوا.
برخی نقل کرده اند که روایتی به گوششان رسیده مبنی بر این که تعداد فرشتگان نگهبان جهنم که خداوند آنان را نوزده نفر اعلام کرده است، بر اساس نوزده حرف بسم الله الرحمن الرحیم تنظیم شده اند و همین بسم الله است که به آنان قوت بخشیده و مایه پشت گرمی آنان است.
همان گونه که ملاحظه فرمودید، هر دو روایت بیانگر نوعی ارتباط بین شمارگان حروف بسم الله الرحمن الرحیم و تعداد فرشتگان نگهبان دوزخ می باشد با این تفاوت که روایت اول حروف بسم الله را سپری در مقابل نگاهبانان دوزخ ارزیابی کرده و روایت دوم همان نگهبانان را پشتگرم به بسم الله می داند.
بعد از مروری در این روایات، می توان نکاتی را در جمع بندی ذیل خاطر نشان کرد:
1. با توجه به تعالیم دینی و آموزه های قرآنی، تردیدی وجود ندارد که یاری گرفتن از خداوند که تعبیر زیبایی از آن در بسم الله الرحمن الرحیم آمده و رأفت و رحمت پروردگار به خوبی از آن استفاده می شود، آتش دوزخ را از انسان دور نموده و سپری برای آنان در مقابل جهنم خواهد بود. بر این اساس، این بخش از روایت که می توان با کمک بسم الله از جهنم نجات یافت، جای بحث و گفتگو ندارد.
2. فرشتگان خدا نیز فرمانبران پروردگار بوده و جز با کمک و استعانت از او دست به اقدامی نمی زنند. بر این اساس، بخشی از روایت دوم که ناظر به پشتگرمی این فرشتگان به نام خداست نیز کاملا مورد تأیید است و هیچ گونه تعارضی با روایت اول ندارد.
3. صرف نظر از دو نکته اشاره شده، با توجه به اینکه اسناد موجود در روایت اول نمی تواند مورد پذیرش قطعی اندیشمندان شیعی باشد و روایت دوم نیز بدون سند می باشد، از دیدگاه دانش روایت شناسی نمی توان به صورت قطعی ابراز داشت که دقیقا هر حرف موجود در حروف نوزده گانه بسم الله سپر مستقلی در مقابل نگهبانان نوزده گانه جهنم بوده و یا اینکه تنظیم تعداد این نگهبانان بر اساس این حروف نوزده گانه انجام شده است، اما از طرفی موارد یاد شده با اصول کلی مورد پذیرش ما نیز در تعارض نیست تا بتوان چنین مضمونی را کاملا رد کرد.
به هر حال، عبارت بسم الله الرحمن الرحیم دارای آثاری معنوی است که در هر دو فرض اثبات و یا رد وجود خاصیتی در نوزده حرفه بودن آن، قابل دسترسی می باشد و به همین دلیل در روایات فراوانی توصیه به گفتن بسم الله قبل از انجام هر کاری شده است.[8]
[1]مدثر، 30؛ عَلَیْها تِسْعَةَ عَشَر
[2]قرطبی، محمد بن احمد،الجامع لاحکام القرآن، ج 1، ص 92، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1364 هـ ش.
[3]میبدی،رشید الدین، کشف الأسرار و عدة الأبرار، ج 1، ص 9، انتشارات امیر کبیر، تهران، 1371 هـ ش.(در صفحه چهارم از جلد دوم همین کتاب، متن عربی روایت نیز بیان شده است)
[4]طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن،ج 1، ص 90، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372 هـ ش.
[5]ابن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم،ج 1، ص 34، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1419 هـ ق.
[6]ابن عطیه اندلسی، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج 1، ص 61، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1422 هـ ق.
[7]ثعالبی، عبد الرحمن بن محمد، جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 156، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1418 هـ ق.
[8]برای مطالعه این احادیث می توانید عبارت التسمیه را در موضوعات و فهرستهای کتب روایی جستجو کنید.
پاسخ تفصیلی
در کتاب های تفسیری دو روایت وجود دارد که به نوعی ناظر به پرسش مطرح شده است. براین اساس، نخست دو روایت یاد شده را ترجمه کرده و منابع آن را در اختیارتان گذاشته و سپس به تحلیل محتوا و سند آن می پردازیم.
قبل از بیان روایات نیز لازم است بدانیم که به تصریح آیه ای از قرآن کریم، نوزده نفر وظیفه نگاهبانی از دوزخ را بر عهده دارند[1]و این روایات نیز به نوعی ناظر به همین آیه از قرآن کریم است.
1. روایت اول: قرطبی از مفسران بنام اهل سنت در قرن هفتم روایتی به این مضمون نقل کرده است:روى وکیع عن الأعمش عن أبی وائل عن عبد الله ابن مسعود قال: من أراد أن ینجیه الله من الزبانیة التسعة عشر فلیقرأ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لیجعل الله تعالى له بکل حرف منها جنة من کل واحد؛[2]هرکس بخواهد که پروردگار او را از نگهبانان نوزده گانه دوزخ رهایی بخشد، بسم الله الرحمن الرحیم را بخواند تا خداوند به پاداش هر حرفی از آن، سپری در برابر خازنان جهنم قرار دهد.
میبدی از مفسران عارف مسلک فارسی زبان قرن ششم نیز از ناقلان و مترجمان این حدیث می باشد که چنین آورده است: گفتهاند زبانیه دوزخ نوزدهاند- چنانک رب العالمین گفت عَلَیْها تِسْعَةَ عَشَرَ و این آیت تسمیت نوزده حرف است، هر آن کس که باخلاص برخواند رب العالمین بهر حرفى از آن زبانیه از وى باز دارد، و او را از سیاست وى ایمن کند.[3]
مفسران دیگری چون طبرسی، از اندیشمندان شیعی قرن ششم،[4]ابن کثیر از دانشمندان اهل سنت در قرن هشتم[5]نیز همین روایت را ذکر کرده اند.
2. روایت دومی نیز در این زمینه وجود دارد که ناظر به نکته دیگری است. متن این روایت که ابن عطیه اندلسی از مفسران قرن ششم[6]و ثعالبی از مفسران قرن نهم[7]آن را نقل کرده اند به شرح زیر است:
فقال بعض الناس: إن روایة بلغتهم أن ملائکة النار الذین قال اللّه فیهم عَلَیْها تِسْعَةَ عَشَرَ [المدثر: 30] إنما ترتب عددهم على حروف بسم اللّه الرحمن الرحیم، لکل حرف ملک، و هم یقولون فی کل أفعالهم: «بسم اللّه الرحمن الرحیم» فمن هنالک هی قوتهم، و باسم اللّه استضلعوا.
برخی نقل کرده اند که روایتی به گوششان رسیده مبنی بر این که تعداد فرشتگان نگهبان جهنم که خداوند آنان را نوزده نفر اعلام کرده است، بر اساس نوزده حرف بسم الله الرحمن الرحیم تنظیم شده اند و همین بسم الله است که به آنان قوت بخشیده و مایه پشت گرمی آنان است.
همان گونه که ملاحظه فرمودید، هر دو روایت بیانگر نوعی ارتباط بین شمارگان حروف بسم الله الرحمن الرحیم و تعداد فرشتگان نگهبان دوزخ می باشد با این تفاوت که روایت اول حروف بسم الله را سپری در مقابل نگاهبانان دوزخ ارزیابی کرده و روایت دوم همان نگهبانان را پشتگرم به بسم الله می داند.
بعد از مروری در این روایات، می توان نکاتی را در جمع بندی ذیل خاطر نشان کرد:
1. با توجه به تعالیم دینی و آموزه های قرآنی، تردیدی وجود ندارد که یاری گرفتن از خداوند که تعبیر زیبایی از آن در بسم الله الرحمن الرحیم آمده و رأفت و رحمت پروردگار به خوبی از آن استفاده می شود، آتش دوزخ را از انسان دور نموده و سپری برای آنان در مقابل جهنم خواهد بود. بر این اساس، این بخش از روایت که می توان با کمک بسم الله از جهنم نجات یافت، جای بحث و گفتگو ندارد.
2. فرشتگان خدا نیز فرمانبران پروردگار بوده و جز با کمک و استعانت از او دست به اقدامی نمی زنند. بر این اساس، بخشی از روایت دوم که ناظر به پشتگرمی این فرشتگان به نام خداست نیز کاملا مورد تأیید است و هیچ گونه تعارضی با روایت اول ندارد.
3. صرف نظر از دو نکته اشاره شده، با توجه به اینکه اسناد موجود در روایت اول نمی تواند مورد پذیرش قطعی اندیشمندان شیعی باشد و روایت دوم نیز بدون سند می باشد، از دیدگاه دانش روایت شناسی نمی توان به صورت قطعی ابراز داشت که دقیقا هر حرف موجود در حروف نوزده گانه بسم الله سپر مستقلی در مقابل نگهبانان نوزده گانه جهنم بوده و یا اینکه تنظیم تعداد این نگهبانان بر اساس این حروف نوزده گانه انجام شده است، اما از طرفی موارد یاد شده با اصول کلی مورد پذیرش ما نیز در تعارض نیست تا بتوان چنین مضمونی را کاملا رد کرد.
به هر حال، عبارت بسم الله الرحمن الرحیم دارای آثاری معنوی است که در هر دو فرض اثبات و یا رد وجود خاصیتی در نوزده حرفه بودن آن، قابل دسترسی می باشد و به همین دلیل در روایات فراوانی توصیه به گفتن بسم الله قبل از انجام هر کاری شده است.[8]
[1]مدثر، 30؛ عَلَیْها تِسْعَةَ عَشَر
[2]قرطبی، محمد بن احمد،الجامع لاحکام القرآن، ج 1، ص 92، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1364 هـ ش.
[3]میبدی،رشید الدین، کشف الأسرار و عدة الأبرار، ج 1، ص 9، انتشارات امیر کبیر، تهران، 1371 هـ ش.(در صفحه چهارم از جلد دوم همین کتاب، متن عربی روایت نیز بیان شده است)
[4]طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن،ج 1، ص 90، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372 هـ ش.
[5]ابن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم،ج 1، ص 34، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1419 هـ ق.
[6]ابن عطیه اندلسی، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج 1، ص 61، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1422 هـ ق.
[7]ثعالبی، عبد الرحمن بن محمد، جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 156، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1418 هـ ق.
[8]برای مطالعه این احادیث می توانید عبارت التسمیه را در موضوعات و فهرستهای کتب روایی جستجو کنید.
منبع: افکارنيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۲۹۷۵۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فیلسوفان بزرگ دربارۀ «ورزش» چه میگویند؟
امروزه ورزش بیش از هر زمان دیگری محبوب شده است. ما در دورۀ معاصر شاهد افزایش علاقه مردم به مراقبت از بدن بودهایم و این علاقه را به وضوح در رسانههای اجتماعی میبینیم. اما به هر حال این توجه به سلامت جسمانی موضوع جدیدی نیست.
به گزارش فرادید، یکی از برجستهترین نمونههای آن بازیهای المپیک است که نخستین بار در یونان باستان باب شد. جالب است که بدانید لقب «افلاطون» به معنای «چهارشانه» (دارای شانههای پهن) را به دلیل هیکل بزرگ و قدرت فیزیکی قابلتوجه افلاطون به او داده بودند (نام اصلی او آریستوکلس بود).
بنابراین با توجه به این سابقۀ طولانی که ورزش در فرهنگ بشری دارد، میتوانیم بپرسیم که در تاریخ فلسفه، فیلسوفان و مکاتب فلسفی مختلف با موضوع ورزش چگونه برخورد کردهاند؟
1. افلاطون و ورزش در «جمهور»سر افلاطون، اواسط قرن سوم میلادی، امپراتوری روم
یونان باستان تمدنی است که اغلب با پایهگذاری بسیاری از اشکال ورزشی شناخته شده است. وقتی مردم به یونان فکر میکنند، به یاد مسابقات فشرده المپیک یا سربازان اسپارت و زیبایی پیکر باشکوه مجسمههای آنها میافتند.
افلاطون شاید بارزترین نمونهی رابطه بین فلسفه و ورزش باشد. این فیلسوف که در اصل همنام پدربزرگش آریستوکلس (Aristocles) بود، با نام مستعار افلاطون به معنای «چهارشانه» جاودانه شد، چون هیکل بزرگ و مهارتی عالی در کشتی داشت؛ یکی از مهمترین ورزشهای یونان باستان!
بخشهای کلیدی فلسفه افلاطون را در رسالۀ «جمهور» او پیدا میکنید. افلاطون در جمهور، برای جامعه ایدهآل طرحی ارائه میکند. این فیلسوف معتقد بود تربیت بدنی بخشی ضروری از آموزش شهروندان است، نه تنها به این دلیل که افراد دارای آمادگی جسمانی سالمتر و در نتیجه داراییهای ارزشمندتری برای جامعه هستند، بلکه به این دلیل که این تمرینات فواید بسیار دیگری دارد، مانند ترویج رقابتهای سالم و کار گروهی بین شهروندان از طریق ورزش. ورزش به مردم میآموزد نظم و انضباط و خویشتنداری داشته باشند و همچنین نیروی نظامی توانمندی بسازند.
برای افلاطون تربیت جسم فقط برای تربیت جسم نبود بلکه مقصود اصلی آن تربیت روح بود. افلاطون اعتقاد داشت که یک بدن قوی و کامل میتواند فضیلتهایی روحی مثل شجاعت را در فرد تقویت کند.
اگر درک کنیم فرض اساسی نظریه مثل این است که اشیاء در جهان ما بازتولید ناقص صورتهای ملکوتی و کامل خود هستند، به راحتی میتوانیم بفهمیم چگونه فلسفه افلاطون را به قلمروی ورزش ربط دهیم.
طبق این نظریه، هر شکلی از تمرین بدنی، خواه یک ورزش رقابتی و خواه ورزش کردن برای داشتن بدنی زیبا، قرین ایدهآل خود را در قلمرو مثل دارد. ما از طریق ثبات و سختکوشی، اگرچه هرگز به کمال نمیرسیم، اما میتوانیم به صورت ایدهآل نزدیکتر شویم. بدن ما و نحوه حرکت آن از این قاعده مستثنی نیست: ما همیشه باید بهترین نسخه از خودمان باشیم!
2. فضیلت ارسطو از طریق تعادلارسطو با نیمتنه هومر، رامبراند، ۱۶۵۳
عاقلانه نیست از فلسفه یونان باستان بدون ذکر ارسطو یاد کنیم. ارسطو در مقام شاگرد و گاهی منتقد افلاطون، فیلسوف دیگری است که افکارش هنوز در فرهنگ بشری تاثیرگذار هستند. یکی از برجستهترین دستاوردهای او مفهوم فضیلت از طریق «تعادل» یا «حد وسط» است، به این معنا که ما هرگز نباید در زندگی افراط و تفریط کنیم، بلکه باید به دنبال یک حد وسط باشیم.
به گفته ارسطو، هدف طبیعی ما در مقام انسان دستیابی به وضعیتی بالاتر از رفاه است که فیلسوف آن را «سعادت» eudaimonia نامیده است. چنین حالتی تنها از راه داشتن یک زندگی بافضیلت حاصل میشود و اگر ما تعادل را فضیلت بدانیم، نمیتوانیم بدون توجه به بسیاری از جنبهها که فرد را به تعادل میرساند از جمله ورزش، به طور کامل به فضیلت دست یابیم.
از دیدگاه ارسطو، اگر بخواهیم زندگی کاملی داشته باشیم، باید بین فعالیتهای فکری، معنوی و جسمانی تعادل برقرار کنیم. میان هر دیدگاه فلسفی درباره تمرینات بدنی، رویکرد ارسطویی یکی از سودمندترین رویکردها برای ماست تا بدون نیاز به اقدامات افراطی، خودسازی را پرورش دهیم. ما نباید عالمان کمتحرک و قلدرهای بیخرد باشیم و برای رسیدن به اهداف خود نباید از روشهای افراطی استفاده کنیم.
این یک پیام بسیار مهم با توجه به وضعیت کنونی صنعت تناسب اندام است که در آن، فراتر رفتن از محدودیتهای طبیعی بدن انسان به امری عادی تبدیل شده است. این امر مردم را به مصرف مقادیر زیادی سم سوق داده تا به اندام بیعیب و نقص یا عملکرد عالی دست یابند، غافل از این که با این رویکردهای افراطی آسیبهای دائمی به بدنشان وارد میکنند و دچار اختلالات روانی بسیاری خواهند شد.
3. سنکا و تابآوری رواقیمرگ سنکا، پیتر پل روبنس، حدود ۱۶۱۴
در طول دوره گذار بین اوج یونان باستان و آغاز سلطه جهانی امپراتوری روم، اسکندر مقدونی مسئول انتشار فرهنگ و فلسفه یونان و همچنین گنجاندن عناصری برای دیگر فرهنگهای سرزمینهای تحت سلطه حاکم بود. آن دوره زمانی اکنون به عنوان دوره یونانیمآبی یا هلنیستی شناخته میشود.
دوره هلنیستی با آشفتگیهای زیاد ناشی از تغییرات ناگهانی سیاسی و فرهنگی که بر عموم جمعیت اعمال شده بود، همراه بود. فلسفه رواقی در واکنش به آن واقعیت آشوبزا، متولد شد و یک جهانبینی را ترویج کرد که مبتنی بر خودکنترلی، انعطافپذیری و توانایی غلبه بر سختیها به کمک قدرت ذهنی بود.
سنکا، فیلسوف رواقی، مانند ارسطو معتقد بود تعادل و میانهروی برای خودسازی ضروری است. به گفته او، ما باید به دنبال ایجاد سطحی از رشد فیزیکی باشیم، زیرا ذهن سالم در بدن سالم است، اما در این کار، هرگز نباید وسواس به خرج داد.
با این حال، ارزش واقعی تمرینات بدنی از دیدگاه سنکا، توسعه خویشتنداری، انضباط و استقامت بود. اینها ستونهای فلسفه رواقی هستند. یک فرد سرسخت برای رویارویی با ناملایمات دنیای اطرافش آمادگی دارد و تمرینات ورزشی راهی عالی برای قویتر شدن فرد، هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی است.
4. دیدگاه آرتور شوپنهاور: ورزش به عنوان راه گریزپرتره آرتور شوپنهاور اثر یوهان شفر، ۱۸۵۹
آرتور شوپنهاور فیلسوفی است که نظراتش اغلب با نوعی بدبینی عمیق مرتبط است، چرا که از دیدگاه او، زندگی چرخهی بیپایانی از رنج و کسالت است؛ رنج و ناامیدی از طلب چیزهایی که نمیتوانیم داشته باشیم و کسالت از به دست آوردن آنچه قبلاً میخواستیم.
شوپنهاور ارزش داشتن بدن سالم را در بسیاری از مواقع در مورد رفاه عمومی افراد و حتی به عنوان گریزی موقت از رنج هستی تشخیص میدهد، اما فلسفه او میتواند تا حدودی به معنای انتقاد از تمرینات بدنی تفسیر شود.
یکی از مرتبطترین الهامات شوپنهاور هنگام توسعه نظام فلسفیاش، بودیسم بود، بهویژه، دیدگاه انکار تعقیب امیال. بنابراین، میتوانیم اینطور تفسیر کنیم که دیدگاه نویسنده تا حد زیادی مخالف سطوح رقابتی تمرینات بدنی است، زیرا تمایلات ما برای داشتن بدن زیبا یا برتری در یک ورزش خاص در نهایت چیزی جز رنج بیشتر نیست.
وقتی بخواهیم چنین موضوع گستردهای را در حوزهی گستردهتری به نام فلسفه، تجزیه و تحلیل کنیم، مهم است دیدگاههای مختلف را در نظر بگیریم. به همین دلیل دیدگاه شوپنهاور در تحلیل ما اهمیت دارد: چون برداشتی منحصر به فرد از این موضوع است که پرسشهای بیشتری را برای بحث ایجاد میکند و آن را جلو میبرد.
کانال عصر ایران در تلگرام